به گزارش مشرق، در حالیکه عربستان این روزها شاهد تحقق اصلاحات اقتصادی و اجتماعی است به نظر می رسد که این اصلاحات بیشتر به پوششی برای تلاش ولیعهد جوان سعودی باهدف رسیدن به تخت پادشاهی انجام می شود که به زودی اعتراض نهادهای وهابی در این کشور را به همراه خواهد داشت.
در همین رابطه خبرنگار ما مصاحبه ای را با عباس السید تحلیلگر یمنی روزنامه رأی الیوم در خصوص اصلاحات در عربستان و هدف واقعی محمد بن سلمان از این اصلاحات انجام داده که متن آن در ذیل می آید.
*در حال حاضر عربستان شاهد اصلاحات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در چارچوب چشم انداز ۲۰۳۰ به رهبری محمد بن سلمان ولی عهد این کشور به ویژه در زمینه های خصوصی سازی و اعطای مجوز رانندگی به زنان و حضور آنها در ورزشگاه ها است. با توجه به اهمیت تحقق تحولات سیاسی و اقتصادی همزمان با هم، عربستان تا کجا می تواند اصلاحات اقتصادی و فرهنگی را در این کشور محقق سازد؟
چشم انداز ۲۰۳۰ در عربستان که اصلاحات در این کشور در چارچوب آن صورت می گیرد در واقع یکی از سازو کارهایی است که محمد بن سلمان از آن برای پیروزی بر رقبایش و به دست گرفتن هرم قدرت استفاده می کند.
بنابراین به نظر میرسد که اصلاحات وی نوعی اقدامات پیشگیرانه برای فراهم کردن شرایط برای رسیدن به تخت پادشاهی به شمار می آید. محمد بن سلمان برای تحقق این هدفش دست به بازداشت شاهزادگان رقیب و صاحبان نفوذ به بهانه مبارزه با فساد می زند چرا که وی الگو و نمونه ای در زمینه شفافیت و محافظت از بیت المال به شمار نمی آید.
اقدامات محمد بن سلمان در خصوص مبارزه با فساد فاقد شفافیت بوده در چارچوب باج خواهی و معاملات پشت پرده می گنجد. در غیاب اصلاحات سیاسی به نظر می رسد اصلاحات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی که در عربستان اعلام شده تنها اقدامی برای حمایت از آرزوهای شاهزاده جوان برای رسیدن به تخت پادشاهی به شمار می آید.
*برخی معتقدند که اصلاحات صورت گرفته در این کشور در اثر فشارهای خارجی انجام شده و برخی دیگر معتقدند که این اصلاحات در نتیجه نیاز داخلی عربستان محقق شده است نظر شما در این خصوص چیست؟
باقی ماندن نظام سعودی به عنوان هم پیمان سیاسی و اقتصادی نیاز قدرتهای غربی و اسرائیل به شمار می آید. بنابراین این قدرتها به حمایت سیاسی و امنیتی خود از این نظام ادامه می دهند. برخی از این اصلاحات محمد بن سلمان به ویژه علیه نهاد دینی وهابی و شاهزادگان خاندان حاکم با حمایت خارجی یعنی آمریکا و اسرائیل و یا بر اساس توصیه آنها صورت گرفت.
این نهاد وهابی طی ده های گذشته تعداد زیادی از تروریستها را تولید کرده به طوریکه تعداد آنها از نیاز عربستان و هم پیمانانش در غرب نیز فراتر رفته است. همپیمانانی که در آموزش دادن شبه نظامیان تروریست تندرو و استفاده از آنها در سراسر جهان مشارکت داشته اند.
به نظر می رسد برخی دیگر از اصلاحات بیشترشبیه مجموعه ای از معاملاتی است که نیاز طرفهای مختلف یعنی بن سلمان، خارجیها و ملت عربستان را محقق می کند البته ملت عربستان تنها گروهی است که در این معاملات زیان می کند.
همانطور که بن سلمان از نیاز ملتش سوء استفاده می کند هم پیمانانش نیز از تمایل بی حد و حصر وی برای رسیدن به تخت پادشاهی سوء استفاده می کنند.
*بن سلمان خود را رهبر اسلام میانه رو می داند، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه نیز اخیرا واکنش تندی به این مساله داشته است. نظر شما در خصوص کمکی که اصلاحات در عربستان به تحقق آرزوهای بن سلمان در خصوص جهان اسلام می دهد چیست؟
در واقع چیزی به نام اسلام میانه رو و یا تندرو وجود ندارد. اسلام یک دین واحد است مبانی و اهداف این دین نیز واحد است. اسلام در واقع رحمتی برای جهانیان به شمار می آید. اسلام میانه رو یک اصطلاح سیاسی است که به تازگی در راستای اهداف استعماری برای تقسیم جهان اسلام به قطب ها و اردوگاه ها براساس مواضع رژیم اسرائیل استفاده می شود.
رقابت ترکیه و عربستان برای رهبری این محور به ایجاد شکاف های بیشتر میان کشورهای اسلامی و حتی همان «میانه روها» می انجامد.
اختلافات و صف بندی ها میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس که نشان دهنده فروپاشی این شورا است در کنار اختلافات به وجود آمده میان امارات، اردن و تونس و هم چنین عربستان و سودان و حتی سودان و مصر بیانگر این است که نظام کنونی سعودی نمی تواند رهبری هیچ محور یا ائتلاف سیاسی استراتژیک را بر عهده بگیرد.
اصلاحاتی که بن سلمان محقق می کند در راستای تضعیف نقش عربستان در منطقه صورت می گیرد و باعث می شود که موانع بیشتری در مقابل آرزوهای بن سلمان برای رهبری محور کشورهای «مسلمان میانه رو» به وجود آید چرا که این اصلاحات بنیان های اساسی عربستان را متزلزل می کند.
این بنیانها عبارتند از: نهاد دینی وهابی، خاندان حاکم، درآمدهای نفتی که به عنوان باج به کشورهای خارجی و گروه های داخلی داده می شود و برای تحقق توسعه اقتصادی واقعی استفاده نمی شود. از بین بردن این بنیانها نقش عربستان در منطقه را تضعیف میکند البته اگر نگوییم که ثبات این کشور و وحدت سیاسی و جغرافیایی آن را تهدید می کند.
*ممکن است اصلاحات در عربستان برای جوانان و زنان و برخی گروه های اجتماعی خوشایند باشد اما می تواند روحانیون و وهابیون در این کشور را برنجاند آیا ممکن است که این اصلاحات به ایجاد شرایط برای بروز تنش های اجتماعی در کشور بیانجامد؟
ملت عرب در نجد و حجاز منبع قدرت نبوده و یا هیچ تاثیری در قدرت از زمان تاسیس عربستان سعودی نداشته است. ممکن است اصلاحات اجتماعی و فرهنگی برخی از اقشار در جامعه عربستان را از میان جوانان و زنان به سمت خود بکشاند اما باید توجه داشت که این قشر از جامعه از حقوق اساسی و سیاسی خود محروم هستند به طوریکه نمی توانند رای دهند یا نظر خود را در خصوص پادشاه یا علیه وی ابراز کنند.
این در حالیست که نهاد دینی وهابی در عربستان یکی از مهم ترین ارکانی است که این کشور بر اساس آن تشکیل شده است. ممکن است که وهابی ها در عربستان فعلا به دلیل شوک وارده سکوت کرده باشند اما این سکوت طولانی نخواهد بود.
این مساله در خصوص دیگر گروه های صاحب نفوذ در خاندان حاکم و بیرون از آن نیز صدق می کند.